مقاله علمی با منبع : تاثیر هوش هیجانی و اعتماد بر عملکرد کارکنان در صنعت بیمه- قسمت …
به رسمیت شناختن هوش هیجانی
همچنین، گلمن در کتاب هوش هیجانی خود به نقل از سالووی، توصیف مبنایی خود از هوش هیجانی را دربارهی استعدادهای فردی در پنج توانایی اصلی تشریح مینماید (گلمن، ۱۳۹۲):
شناخت عواطف شخصی: به معنای خودآگاهی و تشخیص هر احساس به همان گونهای که بروز مینماید. توانایی نظارت بر احساسات در هر لحظه برای به دست آوردن بینش روانشناختی و ادارک خویشتن است. چرا که ناتوانی در تشخیص احساسات راستین، ما را سر در گم میکند. افرادی که در مورد احساسات خود اطمینان و قطعیت دارند، بهتر میتوانند زندگی خود را هدایت کنند؛
به کارگیری درست هیجانها: قدرت تنظیم احساسات خود، توانایی است که بر حس خودآگاهی متکی است. افرادی که از لحاظ این توانایی ضعف دارند، دائماً با احساس ناامیدی و افسردگی دست به گریبان هستند، در حالی که افراد با مهارت بالا در این زمینه، با سرعت بسیار بیشتری قادرند ناملایمات را پشت سر بگذارند؛
برانگیختن خود: افراد دارای این مهارت در هر کاری که به عهده میگیرند بسیار مولد و اثربخش خواهند بود. برای عطف توجه، برانگیختن شخصی، تسلط به نفس خود و برای خلاق بودن لازم است سکان رهبری هیجانها را در دست گرفت. توانایی دستیابی به مرحلهی غرق شدن در کار، انجام فعالیتهای چشمگیر را میسر میگرداند؛
شناخت عواطف دیگران: همدلی، توانایی دیگری که بر خود آگاهی عاطفی متکی است، اساس مهارت مردم است. کسانی که از همدلی بالایی برخوردارند، به علائم اجتماعی ظریفی که نشان دهندهی نیازها یا خواستههای دیگران است، توجه بیشتری نشان میدهند. این توان، آنها را در حرفههای تدریس، مدیریت و فروش، که مستلزم مراقبت و توجه دیگران است، موفق میسازد؛
حفظ ارتباطها: بخش عمدهای از هنر برقراری ارتباط، مهارت کنترل عواطف در دیگران است. این موارد تواناییهایی هستند که محبوبیت، رهبری و اثربخشی بین فردی را تقویت میکنند. این افراد در هر آن چه که به کنش متقابل آرام با دیگران باز میگردد، به خوبی عمل میکنند؛ آنان، ستارههای اجتماعی هستند.
اهمیت هوش هیجانی
عامل انسانی مهمترین دلیل تحولاتی است که امروزه بشر در همهی زمینهها و به هر شکلی در جوامع گوناگون شاهد آن است. در واقع عامل انسانی است که تفاوتهای فاحش امروز زندگی بشر با شرایط گذاشتهاش را رقم زده است. اگر این عامل از زندگی روزمره حذف شود در واقع توسعه و پیشرفت از زندگی انسان حذف میشود. برای تغییر و حرکت به سوی شرایط بهتر علاوه بر عواملی چون سرمایه، مواد اولیه و غیره، مهمترین و اصلیترین عامل منابع انسانی است. در واقع ثروت و دارایی هر جامعهای تنها و تنها منابع انسانی است. این دیدگاه شاید افراطی به نظر برسد ولی واقعیتهای پیشرو در جوامع گوناگون این امر را ثابت میکند. هوش هیجانی به نظر میرسد میتواند شکل تکامل یافتهای از توجه به انسان در سازمانها باشد و ابزاری نوین و شایسته در دستان مدیران برای هدایت افراد درون سازمان و مشتریان برون سازمانی و تامین رضایت آنها باشد. هوش هیجانی در پیشبینی موفقیت در کار اگر از هوش شناختی مهمتر نباشد کمتر از آن نیست و شخص بسیار کارآمد با ضریب هوش بالا ممکن است از ساختار هیجانی لازم برای مقابله با تنشهای محیط کاربرخوردار نباشد. انسان حقیقتاً با هوش انسانی است که نه تنها از لحاظ شناختی بلکه از لحاظ هیجانی نیز با هوش باشد (محمدی و قادری، ۱۳۸۶).
هوش هیجانی جنبه شناختی ندارد، اما پایه سایر هوشها است. هوش هیجانی ما را قادر میسازد تا بتوانیم احساسات خود را شناخته و آن را به صورت مطلوبی ابراز و اداره کنیم. هوش عاطفی در شناخت و درک هیجانات دیگران و دیدن چشم اندازشان به ما کمک میکند. هوش هیجانی ما را نسبت به حالت عاطفی و هیجانی گروه، رویدادها و ارتباطات حساس میسازد. هوش هیجانی در برقراری ارتباط موفق با همکاران، اعضاء خانواده و آشنایان به ما کمک میکند و درهای صمیمیت را به رویمان میگشاید. به این حالت در روانشناسی «بلوغ فکری» یا «پختگی» میگویند. تحقیقات نشان میدهد، اهمیت هوش هیجانی در جهت پیشرفت موقعیت سازمانها در حال افزایش است. با کمک بهره هوشی میتوان پیشبینی کرد، چه شغلی مناسب چه فردی است، در حالی که هوش هیجانی میتواند مسیر پیشرفت، شکست یا درجا زدن کارکنان را پیشبینی کند (شریفیدرآمدی و آقایار، ۱۳۸۹).
با هوش هیجانی بهتر میتوانید پایداری خود را در رویارویی با ناکامیها تقویت کنید، حالات روحی و خلق و خوی خود را تنظیم نمائید، بر نفس خود تسلط یابید، بر وسوسههای آن غلبه کنید، ارضای نیاز زودگذر را به تعویق اندازید و از غرق شدن در مسائل ناراحت کننده اجتناب نمائید و با دیگران هم صحبت شوید. هوش هیجانی میتواند احساسات و عواطف شما را در ارتباط با رفتار دیگران کنترل کند و زمینهای مساعد به وجود آورد. این زمینهها تفکر شما را هدایت میکنند (حمیدیزاده، ۱۳۸۶). گلمن، نقش اساسی هوش هیج
دانلود کامل پایان نامه در سایت pifo.ir موجود است. |
انی را با مجموعهی گسترده کاوشها و تحقیقاتی مرتبط کرد که به مطالعه کارکرد عاطفه و هیجان در زندگی انسان میپردازند. این کاوش به مطالعه شایستگیهایی از قبیل همدلی، خوشبینی اکتسابی، کنترل خود و آثار مهم آن در خانواده، محیط کار و حوزههای دیگر زندگی معطوف میشوند. به اعتقاد گلمن، هوش هیجانی اساساً در ارتباطات، ظهور میکند، در عین حال بر کیفیت روابط نیز تاثیر میگذارد (فاطمی و شریعتیراد، ۱۳۸۸).
مدلها و دیدگاههای مختلف در زمینه هوش هیجانی
اگرچه مطالعات هوش هیجانی نسبتاً جدیدند، اما نظرات و مدلهای متعددی از هوش هیجانی ارائه شده است که در اینجا به چند مورد اشاره میشود:
۲-۱-۸-۱) مدل شبکه شایستگیهای عاطفی
این مدل که توسط «گلمن» و «بویاتزیس[۵۴]» ارائه شده است یک بازنگری و پالایش در مدلی است که گلمن در سال ۱۹۹۸ بکار برد. این مدل شامل چهار بعد خودآگاهی، خودمدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط و دارای ۲۰ مولفه است که به قرار زیر است (حسینی، ۱۳۸۵):
الف- خودآگاهی[۵۵]: خودآگاهی در بردارندهی خودآگاهی عاطفی، خود ارزیابی دقیق و صحیح، و اعتماد به نفس است.
خودآگاهی عاطفی: به معنی این است که افراد نسبت به عواطف خود و تاثیر آنها آگاهی و شناخت کافی دارند. افرادی که دارای این ویژگی هستند:
◄ میدانند چه عواملی را احساس میکنند؛
◄ برای این افراد چگونگی تاثیر احساسات بر عملکردشان قابل تشخیص است؛
◄ به ارتباط بین احساساتشان و آن چه که فکر میکنند، انجام میدهند و یا بیان میکنند، آگاه هستند؛
◄ از اهداف و ارزشهایشان آگاهی و شناخت کافی دارند.
خود ارزیابی دقیق و صحیح: به معنای آگاهی فرد از محدودیتها و نقاط قوت خویش است. افرادی که دارای این خصیصه هستند:
◄ از نقاط قوت و ضعف خود آگاهند؛
◄ اهل تفکر بوده و از طریق تجربه یاد میگیرند؛
◄ به دنبال بازخوردهای روشن، دیدگاه جدید و آموزش مستمر هستند.